- دو مویه
- کسی که موی سر و صورت او سیاه و سفید باشد، کسی که موی سر و صورتش اندک باشد
معنی دو مویه - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
منسوب به دو مرد آنچه که کفاف دو مرد را بدهد خوراک دو مرده
دو رخسار خدعین، دو نوع دو جنس نوعین
منافقی مزوری
چادر دارای دو دیرک
پارچه ای که مختلط بافته شده باشد پارچه ای که دارای خطوطی بود از دو رنگ
هر چیز که دارای دو ساقه باشد، انسان
هو هویت در فارسی این همانی زبانزد فرزانی
متقابلا
قطب شمال و قطب جنوب قطبین
اصلاح نمودن میان قوم
آنچه که پشت و روی آن از جهت طرح و رنگ اختلاف داشته باشد (مانند پارچه)، کسی که قولش خلاف عملش باشد منافق، گل رعنا (زیرا که یک روی آن سرخ است و روی دیگر زرد)
از دورو، از دو طرف، آنچه دارای دوروی باشد