جدول جو
جدول جو

معنی دو مویه - جستجوی لغت در جدول جو

دو مویه
کسی که موی سر و صورت او سیاه و سفید باشد، کسی که موی سر و صورتش اندک باشد
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دو مرده
تصویر دو مرده
منسوب به دو مرد آنچه که کفاف دو مرد را بدهد خوراک دو مرده
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو گونه
تصویر دو گونه
دو رخسار خدعین، دو نوع دو جنس نوعین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو رویی
تصویر دو رویی
منافقی مزوری
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو چوبه
تصویر دو چوبه
چادر دارای دو دیرک
فرهنگ لغت هوشیار
پارچه ای که مختلط بافته شده باشد پارچه ای که دارای خطوطی بود از دو رنگ
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو پایه
تصویر دو پایه
هر چیز که دارای دو ساقه باشد، انسان
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از هو هویه
تصویر هو هویه
هو هویت در فارسی این همانی زبانزد فرزانی
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دوسویه
تصویر دوسویه
متقابلا
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از دو میخ
تصویر دو میخ
قطب شمال و قطب جنوب قطبین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دو مله
تصویر دو مله
اصلاح نمودن میان قوم
فرهنگ لغت هوشیار
آنچه که پشت و روی آن از جهت طرح و رنگ اختلاف داشته باشد (مانند پارچه)، کسی که قولش خلاف عملش باشد منافق، گل رعنا (زیرا که یک روی آن سرخ است و روی دیگر زرد)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از دورویه
تصویر دورویه
از دورو، از دو طرف، آنچه دارای دوروی باشد
فرهنگ فارسی عمید